تابحال شده از زندگی یکنواخت خودتون خسته بشین و آرزو کنین کاش زندگیتون عوض میشد و هیجاناتی رو حس میکردین ؟ بدون اینکه بدونین اون آرزو خوبه یا نه ؟ گاهی باید مراقب باشیم که چی آرزو میکنیم چون ممکنه یه روز برآورده بشه و
داستان سریال در پایان سلسله تانگ اتفاق می افتد، زو ون تاج و تخت سلطنت لیانگ را برقرار میکند. یک روز پسر جوانی که در جنگل ها به دنبال یک توله گرگ افتاده بود از صخره ها به پایین پرت میشه. اون توسط زو ون نجات پیدا میکنه و زو ون تصمیم میگیره که اون رو به عنوان فرزند خودش بزرگ کنه و…
دبیرستان “ریتا” تنها یک مدرسه برای دانش آموزان با استعداد نیست؛ چیزی که این مدرسه را منحصر به فرد میکند “برنامه استعداد” در آن است که تعداد انگشت شماری در آن حضور خواهند داشت کسانی که “ویژه” خوانده میشوند…
“چا سان هی” خانه دار و “چا دو هه” یه مهماندار هواپیماست این دو خواهر دوقلو هستن و برخلاف ظاهرشون شخصیت کاملا متفاوتی از هم دارن. بعد از اینکه برای “چا دو هه” مشکلی پیش میاد، “چا سان هی” مجبور میشه خودش رو جای خواهرش جا برنه و تظاهر کنه که یه مهماندار هواپیماست…
این سریال پیرامون دو نفر میباشد که چگونه از دو آشنای معمولی به دو زوج واقعی تبدیل میشوند. یون جین آه (Son Ye jin) یک فرد مجرد 30 سالست که توی یه شرکت قهوه کار می کند. او فردی سالم است اما از درون احساس پوچی می کند. سو جون(Jung Hae in) برادر کوچکتر بهترین دوستش سو کیونگ سان(Jang So Yeon) است که پس از اتمام کار خارج از کشور، به کره جنوبی می آید. یون جین آه فکر میکرد که سو جون همان بچه کوچک است، اما بعد از دیدنش متوجه می شود خیلی فرق کرده…
این سریال در دنیای امروزی در حالیکه که کشور به صورت پادشاهی مشروطه اداره میشود در جریان است. اوه سانی (جانگ نارا) یه بازیگر موزیکاله که یک شبه بعد از ازدواج با امپراطور بسیار مشهور میشه. او در قصر به دنبال عشق و شادی واقعیست در حالی که با استبداد و قدرت درباریان مبارزه میکند و تلاش میکند تا…
یو جین گوک یه کارآگاهه که تمام تلاشش رو برای محافظت از خواهر کوچکش میکنه. وقتی او روی پرونده قتلی که خودکشی جلوه داده شده کار میکنه متوجه آشنایی خواهرش با مو یونگ (سو این گوک) کسی که بنظر آدم خوبی میاد، میشه؛ اما بعد از مدتی تلاش میکنه رابطه بین این دو رو تموم کنه چون فکر میکنه مو یونگ به پرونده قتل ارتباطی داره…
چا دال گون عموی مهربانی است که برادر زاده ی خود را از پرورشگاه گرفته و او را در کنار خود بزرگ میکند. مرگ ناگهانی برادر زاده کوچکش در اثر سقوط مشکوک هواپیما باعث میشود در پی کشف حقیقت برود و در این راه با دختری به نام گو هه ری که مامور سرویس اطلاعات ملی است آشنا شود و…
بعد از اینکه لانتا بچه ای رو که رها شده بود پیدا میکنه تصمیم میگیره که ازش مراقبت کنه تا مادرش واقعیش پیدا شه. از طرفی لانتا دوست صمیمی سیپادان هست و مجبورش میکنه که تا وقتی که مادر این فندق پیدا بشه براش پدری کنه ولی سیپادان با این تصمیم موافق نیست . اما بعدا تصمیمش عوض میشه و سعی میکنه که عشق واقعی لانتا بشه ولی.
آکی و چات دو شریک تجاری ان، خواهر آکی، وانیسا عاشق چات شده و میخواد باهاش ازدواج کنه ، در مهمونی خواهر چات، چابا ، وانیسا متوجه میشه چات با زن دیگه ایی قرار ازدواج گذاشته ،اون از مهمونی میره در طی راه مورد دست درازی چند مرد قرار میگیره ، این خبر باعث شعله ور شدن حس انتقام برادرش یعنی آکی میشه و برای تلافی خواهر چات، چابا رو میه و به جزیره ایی متروک میبره تا شکنجه بده ،چابا سعی در این داره حس نفرت آکی رو کم کنه ولی این بازی انتقام تاره شروع شده.
مین هیوک تو یک خانواده ثروتمند بدنیا اومده که از نظر امکانات هیچی کم نداره فقط آدم سرد و بی احساسیه به این خاطر که در یک تصادف دوستشو از دست داده و ضربه روحی شدیدی بهش وارد شده ، یوجونگ به جرم قتل دوست مین هیوک در حادثه تعقیب و گریز به زندان می رود. در واقع، نامزد یو جونگ مرتکب این قتل شده است، ولی او تقصیر را به گردن می گیرد…
داستان در مورد دو سارق معروفه که به صورت حرفه ای و تخصصی فقط الماس سرقت میکنن. حفتشون امضای مخصوصی دارن. یکیشون وقتی الماس میه جای الماس یه کارت ویزیت به جای میذاره که عکس یه گربه و اسم گربه الماس روش حک شده واسه همین به گربه الماس معروفه و یکی دیگه به جای الماس، رز سفید میذاره و به رز سفید معروفه. این دو نفر بدون اینکه از هویت واقعی هم خبر داشته باشن رقیب و سرسخت ترین دشمن هم هستن. ولی ماجرا از اون جایی جالب میشه که رز سفید عاشق گربه الماسی میشه البته بدون اینکه بدونه این خانوم زیبا و سرتق همون گربه الماسه. کانیکا دختر زیبایی است که به دنبال قاتل خانواده اش میگرده واسه همین با هویت گربه الماس دست به سرقت الماس های مختلف میزنه تا بتونه قاتل خانواده اشو پیدا کنه چون قتل اونا با مالک یکی از این الماس ها مرتبطه. ولی آیا این دو سارق میتونن هم هویت خودشون رو پنهان کنن و هم باهم در ارتباط باشن؟؟
داستان با محوریت دختری شکل گرفته است که پس از مجرم شناخته شدن و دستگیر شدن پدرش همه چیزش را از دست می دهد. از آن پس او با لباس مبدل مردانه شروع به فروش کتاب می کند. در یکی از روزها او با دانشمندی مرموز و خوش قیافه مواجه می شود که خون اشام است. علاوه بر این دانشمند خون آشام، خون آشام دیگری هم در قصر حضور دارد که در عرصه ی ت بازیگری قابل است و برای اینکه ولیعهد به تاج و تخت نرسد از هیچ تلاشی دریغ نمی کند.
این سریال نشان دهنده عشق میان یک زن و مرد است که از سن نوجوانی زندگی آنها به دلیل یک قتل درهم آمیخته میشود. علی رغم سرنوشت وحشتناک، آنها تلاش میکنند که زندگی شادی داشته باشند و زخم های خود را بهبود ببخشند
سو دال می دختر سخت کوش و پرتلاشیست که از شیوه زندگی خود متنفر است و برای رسیدن به استقلال و تاسیس شرکت خود و پولدار شدن ، کارهای پاره وقت زیادی انجام میدهد ، از طرفی نام دو سان موسس شرکت فردی باهوش و موفقیست که در ابتدای کارش دچار شکستی شد که با کمک دوست خود هان جی پیونگ توانست یکبار دیگر سرپا شود ، نام دو سان شخصیست که سو دال می ، او را الگوی خود قرار داده و از مهارت های وی الهام میگیرد تا اینکه…
جانگ بونگ هوان ، مردیست که به عنوان سرآشپز در کاخ آبی رییس جمهور کار میکند ، اما زندگی او وقتی دگرگون میشود که با هویت زنی به نام کیم سو یونگ در دوران چوسان از خواب بیدار میشود ، او تمام تلاشش را میکند به زندگی واقعی خود برگردد اما موفق نمیشود و دست سرنوشت باعث میشود که او ملکه شاه فعلی چوسان یعنی چئول جونگ شود و این درحالیست که شاه باطن قوی و قدرتمند خود را پشت چهره آرام و بی خیالش مخفی کرده است و خود فرد دیگری را دوست دارد و از این ماجرا باخبر نیست که توطئه های فراوانی برای به قتل رساندن او درحال شکل گیریست تا اینکه…
لیم جو گیونگ دختر دبیرستانیست که نسبت به همه چیز خوش بین و مثبت است به جز ظاهر خود! او از اینکه در فضای عمومی بدون آرایش دیده شود متنفر است ، اما خوشبختانه با کمک کمی از آموزش های ویدئویی اینترنتی ، به یک متخصص آرایش خودآموز تبدیل شده است. آنچه او به صورت آنلاین آموخته است زندگیش را متحول کرده است و در مدرسه ، به عنوان یکی از زیباترین دختران کلاس شناخته می شود. از طرفی لی سو هو که در همان مدرسه درس میخواند تنها شخصیست که چهره بدون آرایش جو گیونگ را دیده است ، لی سو هو دانش آموزی درجه یک و با مهارت در بسکتبال، فردی جذاب و کراش بسیاری از همکلاسی هایش است اما رازهایی دارد که بخاطر آن ها از مورد توجه قرار گرفتن دوری میکند تا اینکه…
پارک جه وون یک معمار صادق ، پر از شور و شوق و عاشق خیابان های شهر است. یک روز به زنی که او را “ دوربین” صدا میکند، برمیخورد و به او دل میبندد ولی همان روز ملاقات او را گم میکند؛ از طرفی لی یون اوه ، بازاریاب مستقلی است که زندگی معمولی دارد اما هویت دیگری به نام یون سون آه نیز دارد. او تصادفا در حالیکه با هویت جعلی خود است ، پارک جه ون را میبیند و عاشقش می شود…
داستان درباره یه دختره ی به اسم پیوم که مادرشو بچگی از دست داده و زیر دست نامادری بزرگ شده ، باباش قمار بازی میکنه و اغلب اوقات خونه نیست زن باباشم مثل نامادری سیندرلا باهاش برخورد میکنه و ازش کار میکشه ، یه روز نامادری تصمیم میگیره پیوم رو به یه مرد پیر پولدار بفروشه و بابتش کلی پول میگیره ، اما درست همون شب پیوم کوچیکش فرار میکنه و با دوستش میرن یه شهر دیگه که اونجا خدمتکار هتل بشه که با ساترا مدیر هتل آشنا میشه ، پیوم و ساترا کم کم به هم نزدیک میشن و به هم علاقه پیدا میکنن ولی تا وقتی که ساترا میفهمه علت نابودی خونوادش ، پدر پیومه و بازی انتقام رو شروع میکنه
دیمی ، پسر پولدار و جذابیه که خلق و خوی گرمی داره . نیچا دوست دختر اون ، یه مدیر جدیه ، دیمی با اینکه تو رابطس ولی هنوزم دست از ولگردی برنمیداره و هنوزم با بقیه دخترا ، که از شرکت دوست دختر خودش نیچاس رابطه داره ، اما این تا وقتی ادامه داره که نیچا همه چیو میفهمه و .
تدی، پسریه که دوست نداره پول خرج کنه و در کل خسیسه. تا اینکه با سوفیا ملاقات میکنه که قصد داره پول های تدی رو کش بره. اما با گذشت زمان تدی احساسی توی قلبش شکل میگیره و اون موقع متوجه میشه پول مهم نیست. بلکه این عشقه که اهمیت داره. اما با وجود علاقه ای که تدی به سوفیا داره موانع زیادی رو باید پشت سر بذاره تا بتونن با هم باشن .
سریال درباره دوقلوهایی است که به طور جداگانه بزرگ شده اند ، یکی سرباز وفادار و دیگری یک مجرم و سارق. ستوان پاسو ، یک سرباز از تایلند باید برای کمک به چائو Saengjunta ، یک شاهزاده خانم از Muang Jaai ، که در آن کشور با یک کودتای ارتش سرنگون شده است ، مامور میشود. این نزدیکی به عشق تبدیل میشود ، اما آیا موضوعات ی یا عشق در موقعیتهای متفاوت با خوشی به پایان خواهد رسید؟
تانات و وسان پسران افسران پلیسی هستند که با هم بزرگ شدن. از کودکی ، هر دو می خواستن با ایدئولوژی یکسان پدراشون افسر پلیس بشن ، بعد از گرفتن سمت بازرس در بخش سرکوب جرائم مواد مخدر ، تانات این فرصت رو داره که با "واسان" در پیدا کردن فروشندگان مواد مخدر همکاری کنه.اونها همچنین با "سوپیکا" ، یک افسر پلیس زن با استعداد آشنا می شن سوپیکا به "چالانتورن" نزدیکه ، دختری زیبا که در همان محافل اجتماعی محبوب "سیا سونای" محبوبه که سابقه تجارت مواد مخدر را دارد. "چالانتورن" با دادن اطلاعات محرمانه به پلیس ، کار رو با اونها شروع میکنه که این امر اون رو به خطر میندازه. تانات همیشه برای محافظت از چالانتورن در کنارشه و اونا کم کم عاشق هم میشن. داستان مشابهی که برای "واسان" و "سوپیکا" بعد از گذراندن موقعیت های خطرناک پیش میاد و
چن زی تونگ (پوف) یه زمانی تکواندو کارِ آینده داری بوده و امید داشته توی مسابقات المپیک شرکت کنه. اما به خاطر نقشه ای که دوستاش براش میکشن زانوش آسیب میبینه و اون مجبور میشه دنیای ورزش بذاره کنار اما هنوز امید داره که به رقابتا برگرده، با این حال فعلا مجبور میشه به عنوان یه کارمند تو شرکت تازه تاسیس خدمات پیکی کار کنه. بعد یه اتفاق عجیب، اون با فانگ جی شنگ (جیرو وانگ) که مدیر عامل جوون و موفق همون شرکته آشنا میشه و …
تاوان با عمه و دختر عمه اش به عنوان یه خدمتکار زندگی میکنه ، و عموی یاردفاح زمان بچگیش به باباش قول میده که وقتی بچه ها بزرگ شدن با هم ازدواج میکنن ؛ که یادرفاح اینو رد میکنه چون فکر میکنه پسر اون خونواده یه پسر دهاتی و بد ریخت و بی پوله ؛ تومرون پسر قصه ما یه بدهی گنده بالا میاره و میاد از یاردفاح کمک میخواد که بدهی رو صاف کنه که یادرفاح در مقابل پول یه نقشه ای میکشه که تاوان رو بجای خودش با پسر قصه ما وصلت بده ؛ ازدواج سر میگیره اما درست روز بعد ازدواج ؛ تاوان توسط شوهرش مزه واقعی جهنم رو میچشه .
پسر ( ماهاستاجان ) یه نماینده ی ، یه پسر بیعرضه و بی خاصیته که هیچ کاری بغیر از خراب کاری بلد نیست ، اون با دوست خواهرش رابطه داره و خیلی ازش خوشش میاد و میخواد با اون ازدواج کنه ولی پدرش مخالف این وصلته چون اون میخواد پسرش راه و چاه بلد بشه و میخواد با یه دختر روستایی ازدواج کنه ، اما پسرش قبول نمیکنه بخاطر همین پدره شرط میزاره که به مدت یک سال بره روستا کنار دختر ( بای مون ) کار کنه بلکه رضایت بده اما ، ماهاستاجان و بای مون از ثانیه اول با هم دعوا میکنن تا.
نام نئونگ یه مقاله نویس جوونه. اخیرا اون تو کارش خوب پیش نمیره و دعوای بزرگیم ش داشته . حالا واسه اینکه شرایط بدتر بشه،خدایان تصمیم میگیرن که نام نئونگ رو مجازات کنن و بعد از اینکه اون یه زن مرموز رو میبینه زندگیش به شدت تغییر میکنه.
سونگوارد بخاطر پیشینه بد خانوادگیش از آکادمی افسری اخراج میشه و مجبور میشه وارد کثافت کاریای خانوادش بشه اما از درون بخاطر تجارت کثیف خانوادش در عذابه. در نهایت تصمیم میگیره وارد تجارت برنج بشه اما یهو همه چی به هم میریزه و سونگوارد مجبود میشه برای نجات زنی که دوسش داره همه چیزش رو گرو بذاره.
لوکپات دختری باهوش و سخت کوشه که تورلیدره و هر تاجر یا آدم پولداری میبینه تموم سعیو میکنه مخ طرفو بزنه تا بتونه تو شهرستانشون سرمایه گذاری کنن ، از طرفی کین پسری مغرور از خود راضی و عصبیه که یه تاجر موفق و پولداره که از قضا میره شهرستان اینا که تصادف میکنه و حافظشو از دست میده و دختر قصه ما از این آقاهه مراقبت میکنه ، و بالاخره حافظه اون دوباره برمیگرده اما ، انگار کین نسبت به لوکپات نفرت داره و
ماجرا درباره ی دختری به اسم تیانسی است که دوست پسرش بخاطر پول ولش میکنه و سراغ دختر پولداری به اسم راتیکورن میره. تیانسی از این موضوع، قلبش میشکنه و نسبت به همه ی مردا بدبین و متنفر میشه. بعد از این ماجرا، روزی، موقع رانندگی با مردی به اسم تیوا که از قضا برادر راتیکورن است، تصادف میکنه و پاهاش در این تصادف آسیب میبینه. البته تیانسی روحشم خبر نداره تیوا کیه ولی تیوا به خوبی تیانسی رو میشناسه. تیانسی بعد از تصادف، مجبور میشه به یک مرکز توانبخشی بره تا بتونه مجدد راه بره. در این مدت تیوا هم در اونجا ازش مراقبت میکنه. با وجود اینکه آشناییشون با بحث و جدل شروع میشه ولی کم کم بهم دل میبندن اما وقتیکه حقیقت مشخص میشه، اوضاع بینشون پیچیده میشه …
راوی و جانسین سه ساله که با هم ازدواج کردن ولی بچه دار نشدن ، ، از طرفی فشار های خانواده راوی برای بچه دار شدن روز به روز بیشتر و بیشتر میشه اما راوی از عشقش به همسر دست نمیکشه ، از قضا جانسین یه دوست دوران بچگی داره که جفتشونم عاشق یه مرد بودن ولی جانسین اونو ازش ه بود ولی جانسین فکر میکرد ماگذشته هاس و همه چیز فراموش شده اما ریتا کینه بزرگی تو دلش هست ، جانسین ریتارو به عنوان یه رحم اجاره ای میخواد استخدام کنه ، اما ریتا نقشه های دیگه ای تو سر داره و مادر جانسین به اون هشدار میده که مراقب ریتا و رفتاراش باشه ، که جانسین یه برادر زیبا و خوتشیپ داره که تو نگاه اول مجذوب ریتا میشه ، با اینکه ریتا هم عاشق اون میشه اما بیخیال انتقام و کینه ای که داره نمیشه و میخواد با این رحم اجازه ای انتقامشو از جانسین بگیره .
داستان درباره ی شرکت تدبیر است که توسط آقای رابِرت مدیریت میشه. این شرکت، زن ها رو برای یه مرد، به یه خانم کامل تبدیل میکنه. آقای رابِرت بهشون همسر ایده آل میگه. چالادا دختری از یه خانواده ی متوسط است که توسط این شرکت آموزش دیده و به یه خانم بی عیب و نقص تبدیل شده. ماجرا از جایی شروع میشه که آقای رابرت، تصمیم میگیره که چالادا را به مردی به اسم کَسِدیت معرفی کنه چون به نظرش چالادا براش مناسبه واسه همین، کَسِدیت رو دعوت میکنه که به شرکتش بیاد و از خدماتش استفاده کنه. از نظر کَسِدیت این خدمات خیلی خنده دار میاد و به عنوان یه بازی قبول میکنه و با چالادا آشنا میشه ولی خیلی طول نمیکشه که دیگه این موضوع براش بازی نیست و عاشق چالادا میشه ولی نمیدونه که آیا چالادا واقعاً دوستش داره یا همش بخاطر این برنامه و شغلشه ….
پو پسر بزرگ صاحب شرکت خودرو سازیه. اون یه آدم خوشگذرون ، بیکار و علافه که فقط بلده پول باباشو خرج کنه. در طرف دیگه داستان مینا یه دختر سخت کوشه که تو کالج فنی حرفه ایی درس مهندسی مکانیک میخونه، ویراوات و ترانون دو هم کالجی مینا ، سخت عاشق اونن ولی بروز نمیدن، روزی پو از دختر یکی از ثروتمندای بانکوک خواشتگاری میکنه و جواب رد میشنوه ولی طی سوءتفاهمی یه عده میریزن سرش و کتکش میزنن و مینا جونش رو نجات میده. پدر پو با دیدن مینا و اینکه میتونه از پس پسر ناخلف این آقا بربیاد به مینا پیشنهاد میده به عنوان عروس و همسر آینده پو توی شرکتشون کار کنه ولی مینا ویراوات رو دوست داره، تا اینکه طلبکارا میریزن خونه مینا و تهدید به مرگشون میکنن و مادر مینا راهی بیمارستان میشه ،مینا که پول کافی نداره مجبور میشه پیشنهاد پدر پو رو قبول کنه ولی وقتی میره تو شرکت تازه متوجه میشه ترانونی که شیفه اونه در اصل برادر پوئه.
درباره این سایت